16 آبان 1389 / 30 ذیقعده 1431 / 7 نوامبر 2010


 

 
پس از روي كارآمدن دولت نظامي ازهاري راهپيمايي گسترده‎اي درسراسرايران برگزارشد. اين تظاهرات باشكوه ملت مسلمان و انقلابي كشورمان قاطعانه اعلام داشتند كه تغييرات سطحي نمي‎تواند مانعي درراه رشد انقلاب اسلامي ايجاد كند. دراين روزهمچنين به مناسبت آغازكاردولت نظامي و كشتار 13آبان دردانشگاه تهران حضرت امام خميني (ره) پيامي به اين مضمون فرستادند: " من ازجناياتي كه اخيراً درحق فرزندان اسلام دردانشگاهها كرده‎اند، درسوگم؛ من ازدانشجويان عزيزكه درراه اسلام و كشور فدائي داده‎اند و درمقابل شاه با مشتي گره كرده ايستاده و او را محكوم كرده‎اند تشكرمي‎كنم. عزيزان من! ازاين هياهوي نظامي نهراسيد كه نمي‎هراسيد شما ملت شجاع ثابت كرديد كه اين تانك‎ها و مسلسل‎ها و سرنيزه‎ها زنگ زده است و با اراده آهنين ملت نمي‎تواند مقابله كند…".
دولت نظامي ازهاري ظاهراً براي تسكين افكار عمومي و راضي كردن مردم انقلابي و در واقع براي عوام فريبي، تعدادي از شخصيت‏هاي سياسي پيشين كشور را دستگير و زنداني نمود.بازداشت اين بلندپايگان به هيچ وجه ارتباطي باتصميم رييس دولت نداشت و اين فكر مربوط به شخص شاه بود كه بعضي از مشاورينش به او القا كرده بودند. شاه با دستگيري اين افراد، در اقدامي فريبكارانه كوشيد خود را تبرئه كرده، مقامات پيشين دولتي را مسؤول ستم‏ها، جنايت‏ها و فسادهاي اقتصادي و اخلاقي رژيم خود معرفي نمايد. اين بازداشت‏ها از نظر افكار عمومي نه تنها كوچك‏ترين اثر تسكيني نداشت، بلكه رسوايي رژيم را بيشتر كرد و سوژه مناسبي براي بحث و انتقاد درباره فساد رژيم در گذشته، به دست مطبوعات داد. بازداشت اميرعباس هويدا، كسي كه سيزده سال نخست وزير بوده يا توقيف ارتشبد نصيري رييس ساواك كه سيزده سال رياست اين سازمان مخوف را بر عهده داشت و نيز زنداني كردن افرادي كه عالي‏ترين نشان درباري را از شاه گرفته بودند جز دليل قاطع بر محكوميت رژيم شاه، علت ديگري نمي‏توانست داشته باشد. در پي اين بازداشت‏ها، امام اين اقدامات را فريب كاري دانسته و كار رژيم را تمام شده عنوان كردند.
حضرت امام خميني(ره)به مناسبت كشتار دانش‏آموزان و دانشجويان مسلمان در سيزدهم آبان ماه 1357 طي پيامي فرمودند: "من از جناياتي كه اخيراً در دانشگاه‏ها با فرزندان اسلام نموده‏اند در سوگم. من از دانشجويان عزيز كه در راه اسلام و كشور، فدايي داده‏اند و در مقابل شاه با مشتي گره كرده ايستاده و او را محكوم كرده‏اند، تشكر مي‏كنم".
 
استاد علي‏اكبر مالك در سال 1290ش (1329ق) در تهران پا به عرصه وجود نهاد. وي پس از طي دوران دبستان، وارد دارالفنون شد و از محضر اساتيدي همچون جلال‏الدين همايي، عباس اقبال آشتياني، نصراللَّه فلسفي و علامه محمدحسين فاضل توني بهره برد. ايشان سپس به دانشسراي عالي رفت و به تحقيق در متون نظم و نثر فارسي پرداخت. استاد مالك آنگاه وارد مدرسه حقوق شد و پس از مدتي با زبان‏هاي انگليسي، فرانسوي و آلماني آشنا گرديد و اين زبان‏ها را تدريس نمود. ايشان در طي اين سال‏ها، همواره در انجمن‏هاي ادبي حضوري فعال داشت و با ارائه آثار هنري - مذهبي خود، شيفتگان خاندان عصمت و طهارت را سيراب مي‏ساخت و دوستداران شعر و ادب را به فيض مي‏رساند. از استاد مالك بيش از پانزده اثر منظوم و منثور برجاي مانده كه وادي عشق، ترانه دل، سفرنامه حج و سلطان عشق به شعر، و كشور مقتدر اسلامي و خاطرات اجتماعي و سياسي در 2 جلد به نثر، از آن جمله‏اند. استاد مالك تا واپسين روزهاي زندگي خويش، جلسات تفسير قرآن كريم و آموزش اصول بديع و قافيه را تشكيل مي‏داد و از كار دست نكشيد. اين سخنور خستگي‏ناپذير سرانجام در اواسط آبان 1377ش برابر با رجب 1419ق در 87 سالگي در تهران درگذشت.
 
مجيد بلوچ،متولد1316 تهران،كارشناس جامعه شناسي از دانشگاه تهران واز نسل دوم طراحان گرافيك ايران است.گرافيك را خود آموخته است و،از1338تاكنون،بي هيچ ادعايي به فعاليت حرفه اي در زمينۀطراحي گرافيك اشتغال دارد.به گفتۀزنده ياد مميز:زماني كه بسياري از طراحان پيشه هاي ديگري را تجربه مي كردند،او همچنان به كار گرافيك سرگرم بود.نام وي در كنار نام پرآوازه ترين آژانس هاي تبليغاتي ايران نظير يوينورسال،كانون آگهي زيبا،سازمان آوازه،كاسپين و... ديده مي شود.بلوچ همچنين برندۀمدال نقره از جشنوارۀپوسترهاي تبليغاتي در نيويورك است(1343).متأسفانه كم توجهي به گرافيك تبليغاتي شامل آثار درخشان او هم شده است.وي كمتر اهل نمايش دادن خود وآثارش است.مسؤول كميتۀموزۀ انجمن صنفي طراحان گرافيك امروز در دهۀهفنم زندگي اش،بانشاط تر از هر جواني،در آرزوي اين است كه گرافيك ايران روزي صاحب موزۀاختصاصي شود.
حضرت امام محمدتقي(علیه السلام) در آخر ذيقعده‏ي سال 195 هجري درسن بيست و پنج سالگي بر اثر زهري كه به دستور معتصم عباسي، توسط ام‏الفضل همسر آن حضرت (دختر مأمون) به او خورانده شد در بغداد به شهادت رسيد و در كنار مرقد منور جد گراميش، حضرت امام موسي كاظم(علیه السلام) مدفون گرديد. آن حضرت در سن هشت سالگي به امامت رسيد و هفده سال امامت نمودو به هنگام شهادت در 25 سالگي، جوان‏ترين امام بود. امامتِ حضرت با حكومت دو طاغوت زمان، مأمون ومعتصم عباسي همزمان بوده است. شهادت زود هنگام آن حضرت، گوياي اين نكته است كه فعاليت‏هاي امام جواد در پاسداري از فرهنگ و ارزش‏هاي اسلامي تا چه اندازه براي حكومت‏هاي جور و ستم، خطر آفرين بوده است.
 
جيمزمونروئه رئيس جمهور آمريكا اصل مونروئه را اعلام كرد. اصل مونروئه قاعده آمريكا را متعلق به كشورهاي آمريكايي ميداند و مي‎افزايد: «هيچ دولت غيراِمريكايي حق مداخله درامور نيمكره غربي بويژه ايالات متحده اِمريكا را ندارد.» اصل مونروئه ازآن پس اِمريكا و ديگر دولتهاي نيمكره غربي با قدرت اجرا كردند. گفتني است كه دراصل مونروئه برتشكيل مستعمرات جديد براي اِمريكا تأكيد بسيارشده است.
 
مادام كوري دانشمند برجسته و مخترع لهستاني الاصل فرانسوي درشهرورشو متولد شد. پدرماري كوري پروفسور دررشته فيزيك بود و ماري هم بعد از تحصيلات متوسطه درهمين رشته دردانشگاه سوربن به تحصيلاتش ادامه داد. ماري ضمن تحصيل با پي يركوري ازدواج كرد و ازآن پس به مادام كوري شهرت يافت. مادام كوري پس از سالها تحقيق و آزمايش‎هاي متعدد موفق به كشف راديوم شد. مادام كوري درسالهاي 1903و 1911ميلادي جايزه نوبل را دررشته‎هاي فيزيك و شيمي دريافت كرد.
 
جنگ كانال سوئز با ميانجيگري سازمان ملل متحد پايان يافت. بدين ترتيب نيروهاي انگليس، فرانسه، مصرو رژيم صهيونيستي اشغاگرقدس آتش بس كردند. جنگ كانال سوئز با ورود نيروهاي رژيم صهيونيستي به شبه جزيره سينا و حمله چتربازان انگليسي و فرانسوي به كانال سوئز آغازشد. مهمترين علت وقوع جنگ كانال سوئز ملي شدن اين كانال به همّت جمال عبدالناصررئيس جمهورمصربود كه درنتيجه آن آبراه سوئز برروي كشتي‎‏هاي رژيم اشغالگر قدس مسدود شد. همچنين كانال سوئز از تملك فرانسه و انگليس خارج گشت.
 
آلبر كامو نويسنده فرانسوي در هفتم نوامبر 1913م در الجزاير و در خانواده‏اي فقير به دنيا آمد. كودكي كامو در فقر و تنگ‏دستي گذشت و در ميان طبقه كارگر بزرگ شد. وي دوران تحصيل را با نمرات درخشان به پايان رسانيد و سپس به تدريس و تحصيلات دانشگاهي نيز پرداخت. كامو چندي بعد به روزنامه‏نگاري و فلسفه علاقه‏مند شد و عشق فراواني به درام و درام‏نويسي پيدا كرد. از اين‏رو دريك گروه نمايشي سيار مشغول به كار شد و در ايفاي نقش‏هاي كلاسيك شركت جست. سپس، خود گروهي نمايشي تشكيل داد و آثار متعددي را آماده نمايش نمود. هرچند كامو در دوران تحصيل مبتلا به مرض سل شده بود، ولي مطالعه و نويسندگي را رها نكرد و پايان نامه دكتراي خود را در رشته مسيحيت و اعتقاد يوناني به رشته تحرير درآورد. وي سفرهايى به ايتاليا، استراليا و چكسلواكي نمود و چندين اثر بزرگ نگاشت. كامو در سال 1940م به پاريس رفت و نشريه كومبا را كه از انتشارات نهضت زيرزميني مقاومت ملي فرانسه در برابر نازي‏ها بود تأسيس كرد و چندي نگذشت كه همين روزنامه، ارگان رسمي و اساس نهضت مقاومت ملي شد. وي پس از جنگ جهاني دوم، نويسندگي را ادامه داد و با نگارش كتاب معروف طاعون به شهرت دست يافت و در سال 1957م موفق به اخذ جايزه ادبي نوبل شد. طاعون، رمزي است براي فرانسه اشغال شده از طرف آلمان و رمزي است براي وضع بشر به طور كلي. آلبركامو، به عنوان يكي از صاحب‏نظران بزرگ قرن بيستم ميلادي به شمار مي‏رود و آثار و شخصيت او، نماينده اختلافات بزرگ اين قرن است كه تمدن جهان غرب را متزلزل ساخته است. كامو در جست‏وجوي يك عقيده فلسفي يا ديني نبود، بلكه در جست‏وجوي يك راه زندگي بود كه در آن، منطق دل و احساس، با منطق انديشه و تفكر مورد احترام قرار گيرد و حدودي كه واقعيت بر افراد تحميل كرده است، در نظر گرفته شود. به همين جهت، كامو يك اگزيستانسياليست خوشبين است كه بر اصالت وجود و انسان‏گرايى عقيده دارد و درصدد پيدا كردن اخلاقي است كه بر پايه همبستگي و سعادت و عشق باشد. كامو را هم‏چنين از مردان مبارز و در عين حال پوچ‏انديش زمان خود دانسته‏اند كه مدت‏ها با نيش قلم خود، با ديكتاتوري‏هاي زمان به مبارزه پرداخت. كامو در عين حال كه در مجاورت نزديك امور واقعي و جاري كشورش به سر مي‏برد، پا را از وقايع فراتر مي‏نهاد تا به مسائل واقعي‏تر و والاتر دست يابد. شيوه بيان كامو به شيوه نگارش باب روز بستگي ندارد و از فصاحت و سادگي سبك كلاسيك برخوردار است. از كامو آثار متعددي بر جاي مانده كه سوء تفاهم، حكومت نظامي، درست‏كاران، پشت و رو، جشن‏ها و بيگانه از جمله نمايش‏نامه‏ها و آثار ادبي او مي‏باشند. آلبركامو سرانجام در چهارم ژانويه 1960م بر اثر برخورد اتومبيلش به درخت در چهل و هفت سالگي درگذشت.
 
از اوايل سال 1917م اعتصاباتي در روسيه شروع شد كه آغازگر انقلاب روسيه بود. در نتيجه اين اعتراضات، تزار نيكولاي دوم بركنار شد و حكومتِ موقت جانشين وي نيز توسط بلشويك‏ها سرنگون گرديد. سرانجام كمونيست‏ها به رهبري لنين با تصرف مراكز و مؤسسات دولتي، قدرت را به دست گرفتند. كمونيست‏ها در سرزمين‏هاي پهناوري كه شامل روسيه و چهارده جمهوري خودمختار ديگر در اروپاي شرقي، قفقاز و آسياي ميانه بود، اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي را تشكيل دادند و بيش از هفتاد سال حكومت كردند. لازم به ذكر است كه آغاز انقلاب كمونيستي در روسيه براساس تقويم رايج در آن زمان روسيه، 25 اكتبر بود كه بر مبناي تاريخ جديد، هفتم نوامبر مي‏باشد. (ر.ك: 7 نوامبر)
 
حبيب بورقيبه، سياست‏مدار برجسته تونسي، پس از استقلال تونس از فرانسه، از سال 1956م به نخست وزيري اين كشور برگزيده شد. وي توانست با ساقط كردن حكومت سلطنتي تونس در سال 1957م به مقام رياست جمهوري تونس، نائل آيد. بورقيبه در سال 1959م قانون اساسي جديد تونس را كه در آن، اختيارات فراواني براي رئيس جمهور قايل شده بود از تصويب گذراند. بورقيبه در سال 1975 خود را رئيس جمهور مادام‏العمر تونس خواند. وي كه تا سال 1987م به مدت 30 سال، رهبري بلامنازع تونس را برعهده داشت، در طول سال‏هاي حاكميت خود، تمامي رُقباي سياسي خود را با زندان، تبعيد و تهديد از صحنه سياست كشور خارج كرد و ده‏ها مورد شورش و تظاهرات مردمي و مخالفت‏هاي اجتماعي را به مددِ قواي نظامي سركوب نمود. بورقيبه سرانجام در هفتم نوامبر 1987م با يك كودتاي آرام و بدون خون‏ريزي توسط زين‏العابدين بن علي از كار بركنار شد. بن علي يك ماه قبل از كودتا، حكم وزارت كشور خود را از حبيب بورقيبه دريافت كرده بود.